سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اگه تو کربلا بودیم ...2 (سه شنبه 85/11/3 ساعت 3:0 عصر)

ما کجای کاریم-2

 

هر انسانی تو زندگیش به یه جاهایی میرسه که باید انتخاب کنه باید راه خودش رو انتخاب کنه و این انتخاب تو زندگی آینده اش خیلی تاثیر داره مثلا همین ازدواج و انتخاب همسر که ممکنه یه نفر رو تو آینده موفق کنه و یا باعث بشه که اون به اصطلاح از راه بدر بشه.

ما هم چون آدمیم (از کجا فهمیدی)و خدا از ما آزمایش و امتحان میگیره از اون انتخاب مهم مستثنی نیستیم

شاید ما هم به زودی شاید دیرتر و یا شاید هم قبلا این امتحان رو داده باشیم یا بدیم. ( نگارشی غلطه)

امتحان!

فکر کنم یه بوهایی بردید  می خوا م دو تا داستان رو براتون بگم داستان و مسیر زندگی دو نفر تو کربلا چه جوری تو یک لحظه مشخص شد اولی حر بود که همتون کما بیش با اون آشنا هستید و یه چند تا مورد هم من بگم کامل میشه.

حضرت حر دروغ گو نبود در جواب امام که نامه های مردم کوفه رو جلویش ریخته بود .گفته بود من این ها را ننوشتم .صداقت شاید روزنه ای بود که انتخاب رو برای اون آسون میکرد. حر وقت نماز که میشد به سمت کاروان حسین (ع) میآمد و نماز رو به اقتدای امام می خوند اگه او امام رو پیشوا ی خودش میدونست دیگه چه حرفی می موند.

مثل اینکه اون زمان ها هم جدایی دین ز سیاست عقیده یه عده بوده.البته اگه از دین جز ظاهری هم نمونه (حکومت اموی )انتظاری جز این نیست.(اینجا بود که داداشم وارد بحث شد و گفت برداشت درستی نکردی و در ادامه گفت:این کارشون به خاطر جدایی دین از سیاست نبوده چون که اونها یزید رو به عنوان خلیفه مسلمین قبول داشتن و سیاست دین اونها یکی بوده و چون پسر پیامبر بود نماز رو با او خوندن و این نشون دهنده نا توانی اونا  تو تشخیص حق از باطل است. خوب ما هم دیدیم راست میگه درستش کردیم).

حر نشون داده بود که آدم صادق و با ادبیه و بالاخره زمان امتحان حر هم فرا رسید و ...

وقتی راه رو بر کاروان حسین (ع) بست امام از او پرسید که

"از من چه میخواهی مادرت به عزایت بنشیند " و حر را ببیند که چطور از دهانش درو گوهر می ریزد که نام مادر تو را جز به نیکی بر زبان نمی آورم و شاید,که قطعا این سخن حر بود که اون رو مهون قافله عشق کرد اونم تو اون ظلمات.آره حرّ آمادگی این رو داشت...

وقتی لحظه آزمایش نفر دوم که عمر سعد باشه رو بگم جا می افته

میشناسید او رو فرزند سعد ابن ابی وقاص-فاتح قادسیه همونی که پیامبر موقع رحلت از او راضی بود و...-او خیلی تلاش کرد که  کارش به امام حسین (ع) نرسه خب هر کی نمیدونست او که می دونست  خب این امتحان ها ست که مسیرزندگی آدم رو تعیین میکنه یکی مثل حر میرسه به جایی که دیگه هیچ شهیدی نمی رسه و یکی هم جایی که باز هم هیچ کس به او نمی رسه این کجا و آن کجا...

روز تاسوعا بود که امام برای اتمام حجت به عمر سعد گفت که به خیمه او بیاید تا اگر روزنه ای از نور پیدا کرد....بالاخره او امام است و رحمته للعالمین

عمر به چه می اندیشی آیا نمی دانی که بزودی تو را در بستر خواهند کشت ...امیدوارم که تو از گندم ری جز اندکی بهره مجویی و آنجا بود

که دام بلا برای او گسترده بود تا قاتل فرزند رسول الله (ص) بگوید اگر به گندم نرسیدم جو که هست.بالاخره آخرین راه نفوذ نور هدایت امام (ع) بسته شد و ببینید که اگر بسته شود انسان به کجا می رود

و ما مگر چه فرقی با اون ها داریم و مگر همه ما امتحان نمی شیم و اصلا مگر نه اینکه

 کل  ارض کربلا و کل یوم عاشورا و آیا ما آماده هستیم .

وقتی امام زمان ما (عج) اومد

حر ریاحی هستیم یا...





اگه ما تو کربلا بودیم....... (یکشنبه 85/11/1 ساعت 3:6 عصر)

ما کجای کاریم!!

 

خیلی از ماها که فکر می کنیم و ادعا داریم  که بچه شیعه هستیم شاید اصلا رو این موضوع فکر نکرده باشیم شاید حتی این سوال برامون مطرح نشده باشه.واقعا فکر کردیم که اگه تو اون شرایط وبا اون جو خفقان اگه ما یکی از مردم کوفه بودیم الان تو سپاه کی بودیم امام یا ....

تا حالا شده فکر بکنیم به کسایی که تو سپاه یزید بودن تا حالا شده دشمن امام رو بشناسیم که این 10 15 هزار نفر کی بودن و برای چی اومدن این که فکر کنیم همه بخاطر پول و مقام اومدن خیلی خنده دار مگه چقدر بهشون می رسید

سپاه یزید رو میشه به  دو دسته تقسیم کرد  یکی اونایی که اهل عراق و کوفه بودن و دسته دیگه هم اهل شام بودن برای بررسی دسته اول کار خاصی نباید بکنیم بیاید تا بهتون بگم

مردم کوفه رو همه میشناسیم کسایی که علی (ع) رو خوب میشناختن و همین طور بچه هایش....

((واستید میدونم همتون منتظر این هستید که الان مردم کوفه رو به محاکمه دعوت کنم اما یه  کم صبر کنید.

می خوام بگم مردم کوفه حتی اگه بدترین مردم باشن از مردم مدینه و بصره و تمامی مردم اون موقع خیلی بهتر بودن تو اون زمان که هیچ کس جرات نداشت کاری بر خلاف دستگاه اموی بکنه اونا به امام نامه نوشتن که ما تو را می خواهیم ولی چه کنیم که خصلت بد اونها عهد شکنی بود که چه بد شکستند))

درباره مردم کوفه جز چیزی که امام علی در نهج البلاغه می فرمایند چیزی نمیشه گفت....

"اگر من کاسه چوبی آبی را به یکی از شما امانت دهم می ترسم که آنرا بدزدید "و یا در جای دیگر که می فرمایند "ای مرد نمایان نامرد و ای کودک صفتان بی خرد که عقل های شما گه عروسان پرده نشین شباهت دارد چقدر دوست داشتم که شما را هرگز نمی دیدم و هرگز نمی شناختم"

اما گروه دوم هیچ میدونید که تو سپاه یزید کسانی بودن که شب عاشورا تا صبح نماز خوندن واز خدا طلب شهادت می کردن اونم با چه ناله هایی !! شنیدید که یکی از اون شامی ها وقتی داشت  به امام علیه السلام سنگ میزد نیت قربه الی الله داشتو ذکر میگفت

 می دونید تشخیص حق از باطل خیلی آسونه ولی به شرطی که  وقتی فهمیدیم نفس جلوی ما رو نگیره مگه عمر سعد نمی دونست که حق با کیه !

حالا همه اینا رو گفتم که بگم مگه نه اینکه کل یوم عاشورا وکل ارض کربلا  و مگر نه این که هرکس را تا بلای کربلا نیازموده باشند از این دنیا نمیبرند و مگر نه اینکه ما دوستدار حسین (ع) هستیم ما قطعا از مردم شام نیستسم امام خود را میشناسیم اما مردم کوفه حسین(ع) را خوب میشناختند.......

 

از آب هم مضایقه کردند کوفیان            خوش داشتند حرمت مهمان کربلا

 





مجلس روضه (یکشنبه 85/11/1 ساعت 2:0 عصر)
میدان قیام بلوارقیام جنب دفترآیت الله فاضل کوچه بقائی خانه سیدها ازروزاول تادوازدهم 30 :7  تا اذان ظهر باسخنرانی ومداحی های متعدد. لازم به ذکراست که این مجلس ازمجالس قدیمی نزدیک به صد سال است .

جلسه سخنرانی آیت الله مرتض تهرانی  میدان تجریش خیابان شهید باهنر خیابان دزاشیب بعداز سه راه عمار  پارک مهر کوچه عرفات کوچه منصور پلاک پرچم شروع مراسم از نماز مغرب وعشاء به مدت12 شب





با روضه حسین نفس تازه میکنم وقتی هوای شهر نفس گیر می شود (سه شنبه 85/10/26 ساعت 9:0 عصر)

           

این چشمها برای که تبخیر میشود ؟

این حلقه ها برای که زنجیر میشود ؟

پیراهن محرم من را بیاورید

دارد زمان هیات من دیر می شود

با روضه حسین نفس تازه میکنم

وقتی هوای شهر نفس گیر می شود

می آیم از کدورت و اشک و عزای تو

سرچشمه تهارت تصویر می شود

من دستمال گریه خود را نشسته ام

چون آب هم به نام تو تطهیر می شود

اشک تو تا همیشه جوان می چکد حسین

چشم من است اینکه چنین پیر می شود

من تازه تشنه میشوم و گریه می کنم

وقتی ز گریه چشم همه سیر می شود

ایمان به دست معجزه غم بیاورید

پیغمبری که باعث تکفیر می شود

 

برنامه های دهه اول در تهران

1-مسجد دانشگاه تهران

سخنرانی ساعت 10.15 صبح توسط حاج آقا پناهیان

مداحی حاج سعید حدادیان

تا ظهره فقط عاشورا تاسوعا ناهار میدن(حواستون باشه)

2-شب ها بعد ازنماز مغرب عشاءست فکر میکنم

سخنرانی حاج آقا مجتبی تهرانی حدودا 1 ساعت طول میکشه که اگه شام هم ندن می ارزه

خیابان ایران محل سابق دبیرستان نور

3-برنامه حاج آقا انصاریان رو هم ببینید

  • امیرآباد شمالی (حسینیه آیت‌الله علوی) ساعت 16 تا 17 عصر
  • خیابان پیروزی ـ چهارراه کوکاکولا ـ حسینیه صاحب‌الزمان«عج» ساعت 21 الی 22 شب
  • امامزاده زید از تاریخ 1/11/85 الی 5/11/85 ساعت 10 تا 11 صبح
  • حسینیه مکتب النبی(ص) از تاریخ 6/11/85 الی 10/11/85 ساعت 10 تا 11 صبح
  • بازار (مسجد سیدعزیزالله) ساعت 30/8 الی 30/9 با صبحانه 
  • خیابان ری (حسینیه همدانیها) ساعت 30/19 الی 30/20 شب

    4-مسجد ارگ بعد نماز مغرب عشا

    5 شب اول سخنران حاج آقا عدالتی

    5 شب دوم هم حاج آقا ثمری

    مداح هم که حاج منصوره فقط هم عاشورا تاسوعا شام میدن!

    5-عشاق العباس هم که لینکه+شام

    6-حاج محمد طاهری هم که حسینیه پیروان میدون خراسون(به صورت رندوم شام میدن)

    7- بیت رهبری هم از شب هشتم تا پنج شب بعد مغرب عشا

    که همه واعظ های معروف وهمچنین  مداح های معروف میان

    شام هم هر شب براه!

    8-حاج منصور صبح ها از ساعت 6 برنامه داره تو صنف لباس فروشان تو خیابون سعدی

    9-حاج سعید حدادیان صبح ها ساعت 7 مهدیه امام حسن(ع) میدون آزادی

    10-حاج آقا امجد هم شب ها تو مسجد کوی دنشگاه تهران بعد نماز مغرب و عشاء

    11-حاج محمود کریمی رو داش یادم میرفت که با سخنرانی حاج مهدی قاسمی همراه

    بعد از ظهر هاحدود ساعت 2.30 تااذان مغرب عشاء

    امام زاده علی اکبر چیذر

     

    اما نکته:

    اول اینکه شور با شعور باشه بهتره و بهتره بجای رفتن به هیئت فلان مداح بریم هیئت فلان سخنران

    دوم اینکه چون زمستونه بهتره اگه میرید جاهای شلوغ  یا زودتر راه بیفید که بیرون نمونید یا لباس گرم داشته باشید

    سوم شام رو هم جدی بگیرید چون تو این شب ها کسی حال غذا پختن نداره


     





    امشب دلم به یاد محرم گرفته است (دوشنبه 85/10/25 ساعت 1:0 عصر)

     

     ماه گریه ها                              

     

    قلبم به یاد کوثر و زمزم گرفته است

                                        مثل طلوع سوره مریم گرفته است

    باران دیده های من از رحمت شماست        

                                        اشکم به اذن چشم تو نم نم گرفته است

    آری در این هوای پر از بغض بی کسی

                                         نام تو در محیط دلم دم گرفته است

    آری خدا که خانه مشکی گزیده است

                                        روضه برای شاه دوعالم گرفته است

    چشمم به راه آمدن ماه گریه هاست

                                       امشب دلم به یاد محرم گرفته است

    دسته کجاست سینه زنش را صدا کند

                                        زنجیر کوچک دل من غم گرفته است

    در انتهای کوچه سینه زنی ، کسی

                                       با ناله های فاطمیش دم گرفته است

                                                                               علی اشتری

     





    خوش اومدی (دوشنبه 85/10/25 ساعت 11:33 صبح)

    دوست خوبم محمد ملکشاهی عزیز

    خوش اومدی موفق باشی

    وبلاگ ممد آقا

    www.hamechi.parsiblog.com

    سربزنین و نظر بدید

     

     





    محرم آمد (شنبه 85/10/23 ساعت 11:5 عصر)

    برنامه دارم براتون حالا واستید محرم برسه

    همه چی از سخنرانی تامداحی

    از دلنوشته های غیر تکراری تا کاملا کلیشه ای

    از روضه های باز تا شعر های زیبا

    و یه داستان که الان دارم می نویسم 





    بدوید (چهارشنبه 85/10/20 ساعت 8:41 عصر)
    تا25 دی بیشتر نظر شنجی نمی کنم ها گفته باشم



    برای خودتون دعا نکنید!! (چهارشنبه 85/10/20 ساعت 8:27 عصر)

    بسه دیگه چرا اینقدر خودخواهی 

     

     

    قصد ندارم دلتنگی و انتظار رو دوباره بنویسم قصدم این نیست که بگم آقا پس کی میآیی

    این حرفا رو همه می زنن  همه امام زمان رو برا این میخوان که بیاد و همه چی خوب بشه

    همه دعا میکنن که امام زمان بیاد و همه آدم ها خوب  بشن برای اینکه از دست ظلم راحت شن

    اما من می خوام  یه چیز دیگه بگم .

     

         آهای مردم چی می خواهید آخه چرا دعا میکنید که امام زمان بیاد . آخه برا چی میخواهید خیلی

     مغرورید همه چیز رو برا خودتون می خواهید تا حالا فکر کردید که وقتی امام زمان بیاد شما

    چه حرفی برای گفتن دارید تا حالا فکر کردید که اگه امام اومد وقتی ازتون پرسید که چی کار کردید

     چی می خواهید بگید

    با شما هستم نمی گم که دعا نکنید اما دعا آخرین مرحله است واقعاً چه انتظاری دارید فکر میکنید

     با این دعا هایی که میکنید امام میآد نه خیر شما دعا نمی کنید که امام زمان بیاد  شما دارید دعا میکنید

    برای کم طاقتی خودتون شما مسکن می خواهید البته دائمی.اگه قرار بود امام زمان با این دعا ها بیاد

    1100سال گذشته باید میومد دیگه نخیر چون شما برا امام زمان دعا نکردید برا خودتون دعا کردید

    نه برا امام زمان .

          یه کم از خودمون بگذریم ببینید اون کسی که ما باید براش دعا کنیم   اون مضطر واقعی که به

    خاطر همین ما مردم  غائب شده  امام زمانه .فکر نکنید که می گم امام به ما احتیاج داره نه خودش گفته دعا کنید

    من بیام خودش هم برا ظهورش دعا میکنه آقا.

     

    فکر کنم هیچ کس نفهمید چی شد اما خودم فهمیدم که خیلی مغرورم هی می گم که امام زمان بیا ما رو

    از دست ظلم نجات بده غافل از اینکه خودم ظالم هستم. میدونید چیه یه بار برای خودش بخواهیم که بیاد نه

    برای کم طاقتی وبرای اینکه یه وقت خودمون از راه به در نشیم

     

                    بسم الله الرحمن الرحیم

     

       اللهم  رب النور العظیم.....

     





    سند ولایت علی (یکشنبه 85/10/17 ساعت 10:0 عصر)

    بر فراز بام غدیر                                      

     

    هان مردمان  آخرین بار است که در این اجتماع به پا ایستاده ام.پس بشنوید و فرمان حق را گردن نهید چرا که خداوند عزوجلّ صاحب اختیار و ولی و معبود شماست و پس از خداوند ولی و صاحب اختیار شما فرستاده و پیامبر اوست که اکنون در برابر شماست و پس از من به فرمان پروردگار علی ولی و صاحب اختیار و امام شماست.روا نیست مگر آنچه خداوند و رسول او و امامان روا دارند و ناروا نیست مگر آنچه که آنان ناروا دانند.

    هان مردم از علی روی بر نتابید. و از امامتش نگریزید و از سرپرستی اش روی بر نگردانید.....او نخستین مومن به خدا و رسول اوست و کسی در ایمان به او سبقه  نجسته و هم او جان خود را فدای رسول الله نموده و با او همراه بوده تنها اوست که همراه رسول خدا عبادت می کرد و جز او کسی چنین نبود

    او اولین نماز گزار و پرستشگر خدا به همراه من است.از سوی خدا به او فرمان دادم تا در شب هجرت در بستر من بیارامد و او نیز فرمان برده پذیرفت که جان خود را فدای من کند.هان مردم او را برتر بدانید که خداوند او را برگزیده و  پیشوایی او را بپذیرید که خداوند او را برپا کرده است.

                                                                                                                

    بخشی از خطبه غدیر

     





    <      1   2   3   4   5      >
    لیست کل یادداشت های این وبلاگ ?
     
  • بازدیدهای این وبلاگ ?
  • امروز: 3 بازدید
    بازدید دیروز: 9
    کل بازدیدها: 135046 بازدید
  • ?پیوندهای روزانه
  • درباره من

  • کوچه عاشقی!
    احمد
    من هنوز خودم رو نشناختم و اگر روزی این اتفاق بیفته دیگه نیاز به معرفی ندارم فقط تو این وبلاگ دغدغه هایم میگم و میدونم که خیلی ها مثل من هستند
  • فهرست موضوعی یادداشت ها
  • مطالب بایگانی شده
  • اشتراک در خبرنامه
  •  
  • لینک دوستان من
  • لوگوی دوستان من
  •